دبیرستان جهاد مشهد کاوه

مطالب تربیتی و آموزشی

دبیرستان جهاد مشهد کاوه

مطالب تربیتی و آموزشی

دبیرستان جهاد مشهد کاوه

فعالیتهای پرورشی در طول سال تحصیلی

بایگانی
نویسندگان
دوشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۴۴ ب.ظ

محتوای روز نهج البلاغه پایه هفتم

 پایه هفتم

باسمه تعالی

سلام

آنچه که اکنون در دست دارید، بخشى از کلمات و جملات کتاب ارجمند«نهج البلاغه» است، که به  صورت ساده و مختصر براى شما فراهم گردیده اما با همه کوچکى اش، محتوای آن به وسعت دریاهاى بیکرانه، و به عظمت کوههاى سر به فلک کشیده است.

این کلمات و جملات، مانند دانه‏هاى مروارید درخشان، که از اعماق دریایى سرشار از مرواریدهاى ناب به دست آمده ، مخصوص شما نوجوانان عزیز انتخاب شده  تا با بیانى ساده براى شما  به آسانى قابل درک و آموختن باشد. و از این راه، شما عزیزان را، با کتابى که پس از قرآن، عالیترین و گرانقدرترین کتاب انسان سازى است، آشنا سازد.

 

آشنایی با نهجالبلاغه

نهجالبلاغه ، کتاب ارزشمند و بیهمتایی است که دربردارنده برخی از سخنان و کلمات گهربار امام علی بنابیطالب علیهالسلام میباشد.

کتاب نهجالبلاغه در سه فصل جداگانه به ابتکار و ذوق علاّمه سید رضی (ره) تنظیم گردیده است.

 

فصل اول:

خطبهها، مجموعه سخنرانهای دلنشین و شورانگیز امام علی علیهالسلام که شامل 241 خطبه است.

 

فصل دوم:

نامهها،(مجموعه نامههای امام بزرگوار به دوستان، دشمنان، استانداران، فرمانداران نظامی ودیگر مسوولان کشوری و...) که شامل 79 نامه میباشد.  

 

فصل سوم:

کلمات کوتاه و جملات زیبای حکمتآمیز، که مجموعاً 480 کلمه میباشد.

نهجالبلاغه یعنی راه و روش شیوایی گفتار و رسایی کلام که بعد از قرآن دومین کتاب شیعیان میباشد.

 

شناسنامه نهجالبلاغه

نام: نهجالبلاغه

تاریخ تولد: سال 400 - ه. ق

محل تولد: محله کرخ در بغداد

صاحب کتاب : حضرت علیعلیه السلام امام اول مسلمین

گردآورنده : سید رضی(ره) از علماء قرن چهارم

مدت جمعآوری: 20 سال

مدت عمر: بیش از 1000 سال

تعداد خطبهها: 241 خطبه

تعداد نامهها: 79 نامه

تعداد کلمات کوتاه: 480 کلام

 

گوهرهای ناب

تعدادى از جملات زیبا ، آسان و دلپذیر از قسمت حکمت ها و سخنان کوتاه نهج البلاغه آماده شده است که ما با به خاطر سپاری و عمل به آنها می توانیم شیوه‏هاى زندگى فردى و اجتماعى خود را بیاموزیم و اصلاح کنیم.

 

دوستى و خردمندى

«التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ»  حکمت 135                      دوستى و مهربانى با مردم، نیمى از عقل است.

شرح : یکى از راههائى که ما می توانیم تشخیص دهیم چه کسى عاقل و چه کسى نادان است، همین است که ببینیم آیا شخص مورد نظر، با مردم دوستى و محبت می‌کند، یا با هیچ‌کس از دل مهر و محبت و دوستى وارد نمی‌شود

از آنجا که دوستى و محبت با مردم، یکى از مهمترین نشانه‏هاى عقل و شعور است، امام علیه‏السلام، براى دوستى ارزش فراوانى قائل شده است، تا جائى که فرموده است: همین‌که شخصى با مردم دوستى و محبت کند، نشانه آن است که دست کم، نیمى از عقل طبیعى یک انسان در او وجود دارد.

 

2ـ بزرگترین عیب

« أَکْبَرُ الْعَیْبِ أَنْ تَعِیبَ مَا فِیکَ مِثْلُهُ » حکمت345

بزرگترین عیب آن است که: عیبى را که خود نیز داراى، در دیگران، عیب بشمارى.

شرح : کسانى هستند که عیب و ایرادى را که در اعمال و رفتار خودشان وجود دارد، نمى‏بینند و به حساب نمى‏آورند، اما همین‌که آن عیب را، در شخص دیگرى ببینند، زبان به عیبجویى و انتقاد باز مى‏کنند، و همه جا و پیش همه کس، از عیب آن شخص سخن مى‏گویند.

امام علیه‏السلام مى‏فرماید: این خود، بزرگترین عیب است که تو، عیبى را در مردم ببینى و آن را زشت و ناپسند بشمارى و زبان به انتقادش بگشایى، در حالیکه خودت نیز، شبیه همان عیب را داشته باشى، ولى به آن توجه نکنى.

 

3ـ همه کاره، هیچ­کاره

«مَنْ أَوْمَأَ إِلَی مُتَفَاوِتٍ خَذَلَتْهُ الْحِیَلُ» حکمت 395

کسى که به کارهاى پراکنده بپردازد، از یافتن راه حل صحیح براى آنها ناتوان مى‏ماند.

شرح : یک ضرب‏المثل فارسى، که به پیروى از کلام امام علیه‏السلام، در زبان ما پیدا شده است مى‏گوید: همه کارها، هیچکاره‏اند!

یعنی انسان عاقل کسى است که: به جاى آن که فکر و وقت خود را تلف کند و از هر کارى، مقدار کمى یاد بگیرد، نیروى خود را صرف یادگیرى و انجام یک کار کند تا هم در زندگى شخصى موفق شود، و هم وجودش براى جامعه فایده بیشترى داشته باشند.

 

4ـ احترام معلم

«لَا تَجْعَلَنَّ ذَرَبَ لِسَانِکَ عَلَی مَنْ أَنْطَقَکَ وَ بَلَاغَةَ قَوْلِکَ عَلَی مَنْ سَدَّدَکَ» حکمت 403

تیزى و برندگى زبانت را، به سوى کسى که تو را سخنگو ساخته است مگیر، و رسایى گفتار و قدرت بیان خود را، بر ضد کسى که به تو قدرت گفتار آموخته است، بکار مبر.

شرح : یعنى هرگز نباید تیزى و برندگى زبان خود را بسوى پدر و مادر، یا خواهر و برادر بزرگتر، یا هر کسى که در راه به سخن آمدن ما زحمت کشیده است، بگیریم. و همچنین هیچ‌گاه نباید رسایى کلام و قدرت بیانى را که از معلم و یا شخصى دیگرى آموخته‏ایم، بر ضد خود او بکار بریم. زیرا، چنین کارى نا سپاسى است، و در اسلام، ناسپاسى، زشت و ناپسند شمرده مى‏شود.

 

5ـ ادب آموزى از بى‏ادبان

«کَفَاکَ مِنْ عَقْلِکَ مَا أَوْضَحَ لَکَ سُبُلَ غَیِّکَ مِنْ رُشْدِکَ»   حکمت412

براى آنکه ادب و آراستگى داشته باشى، همینقدر بس است که از انجام آنچه در دیگران نمى‏پسندى، دورى کنى.

شرح : امام علیه‏السلام، تمام راهها و روشهایى که براى ادب و آراستگى و تربیت جامعه ممکن است بوجود آید، 1400 سال پیش از این، در یک جمله کوتاه و بسیار عمیق و پر معنى، خلاصه فرموده‏اند. و آن این است که: اگر مى‏خواهى مؤدب و آراسته و داراى اخلاق نیکو باشى، لازم نیست که راههاى دشوارى را طى کنى. بلکه فقط کافى است هر کارى که دیگرى انجام داد، و تو متوجه شدى که کار زشت و ناپسندى کرده است، خودت آن کار را انجام ندهى. به این ترتیب تو تمام کارهاى زشت و ناپسندى که ممکن است کسى انجام دهد، از وجود خودت دور خواهى کرد، و در نتیجه مبدل به شخصی خواهى شد که هیچگونه زشتى و ناپسندى، در و جودش پیدا نمی‌شود.

 

6 ـ غیبت: کار ناتوانها

«الْغِیبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ» حکمت453                         غیبت کردن، آخرین تلاش آدم ناتوان است.

شرح : یک مسلمان مؤمن واقعى، اگر نسبت به کسى ایراد و انتقادى داشته باشد، باید بر اساس جرأت انسانى و اخلاق اسلامى، رو دروى آن شخص، ایراد و انتقاد خود را بر زبان آورد، بدون ترس و واهمه، او را امر به معروف و نهى از منکر کند. کسى که غیبت میکند، بدون شک آدم ناتوان و بى جرأتى است. زیرا همینکه مى‏نشیند و پشت سر دیگران بد گویى مى‏کند، نشان مى‏دهد که جرأت ندارد با آن افراد روبرو شود، و حرف خود را، پیش روى آنها بر زبان آورد. و چون در خود، قدرت و جرأت روبرو شدن با آن افراد را نمى‏بیند، آخرین تلاشى که مى‏توان بکار ببرد، این است که به وسیله بد گوئى کردن در پشت سر، انتقام خود را از آنها بگیرد و به اصطلاح دل خود را خنک کند.

 

7 ـ ایمان و راستگویى

«عَلَامَةُ الْإِیمَانِ أَنْ تُؤْثِرَ الصِّدْقَ حَیْثُ یَضُرُّکَ عَلَی الْکَذِبِ حَیْثُ » حکمت‏450

نشانه ایمان، آن است که: راستگویى را، اگر چه به تو زیان برساند، مقدم بدارى.

شرح : یعنى کسى که داراى ایمان محکم و راستین است، نشانه‏هائى دارد، که بوسیله آنها، می‌توان او را، از افراد بى‏ایمان، بازشناسى کرد.

یکى از نشانه‏های مسلمان و مؤمن واقعى آن است که : شخص مؤمن، سود واقعى را در اطاعت از دستورات خدا، زیان واقعى را، در اطاعت‏نکردن از دستورات خدا مى‏داند، از آنجا که خداوند به ما دستور داده است که همیشه راست بگوئیم و از دروغگوئى پرهیز کنیم، مسلمان باایمان نیز، هرگز حاضر نمى‏شود بر خلاف این دستور رفتار کند. تا جایى که حتى اگر زمانى، راست گفتن به زیانش باشد و دروغ گفتن به او سود برساند، از سود دروغ گفتن چشم مى‏پوشد، و زیان راست گفتن را به جان مى‏پذیرد، و لب به دروغگویى باز نمى‏کند. زیرا مؤمن، سود و زیان واقعى را نزد خدا می‌داند و بس.

 

8 ـ چه بسا که یک‌بار خوردن

«کَمْ مِنْ أَکْلَةٍ تَمْنَعُ أَکَلَاتٍ» حکمت 162

بسا که یک خوردن چیزى، تو را از خوردن بسیارى از خوردنیهاى دیگر، محروم مى‏کند.

شرح : این سخن امام علیه‏السلام، به ما مى‏آموزد که: در هر کارى، باید به عاقبت آن هم بیندیشیم و صلاح خود را تشخیص دهیم. یعنى اگر دیدیم، در کارى، با یکبار استفاده کردن، چندین استفاده بعدى را از دست میدهیم، باید از انجام آن کار خوددارى کنیم مثل پرخوری و...

 

9ـ میانه‏رو تنگدست نمى‏شود

«مَا عَالَ مَنِ اقْتَصَد» حکمت140             کسى که در خرج کردن میانه‏روى کند، تنگدست نمى‏شود.

شرح : سخن امام علیه‏السلام نیز به ما مى‏آموزد: انسان، هر قدر هم که در آمد زیاد داشته باشد، اگر در خرج کردن اندازه نگه ندارد، در آمدش تمام مى‏شود، و خودش نیز تنگدست و محتاج مى‏شود، اما کسى که عقل معاش دارد پولش را به اندازه خرج مى‏کند، هیچگاه تنگدست و محتاج نخواهد شد.

 

10 ـ تندخویى دیوانگى است

« الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا یَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ یَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْکَمٌ» حکمت247

تندخوئى یک نوع دیوانگى است، زیرا تندخو پشیمان میشود، و اگر پشیمان نشود، دیوانگى‏اش پابرجا و پایدار شده است.

شرح : شخص تندخو، نمی‌تواند بر اعصاب خود مسلط باشد، و اعمال و رفتار خود را مهار کند. در نتیجه، هنگام خشم و تند خوئى، دست به کارهایی میزند که عقل سالم انجام آن را نمى‏پذیرد: زبان به بى ادبى و فحاشى مى‏گشاید، دست به شکستن و پاره کردن و دور ریختن چیزهاى مختلف مى‏زند. با دیگران نزاع و کتک کارى میکند و باعث زخم و جراحت خود یا دیگران مى‏شود چه بسا دیده شده که خشم و تند خوئى یک نفر. باعث نزاع دسته جمعى خانواده و دوستانش شده، و سرانجام در میان آنها جنایت و فاجعه‏ئى رخ داده. یا زیان و خسارت جبران‏ناپذیر دیگرى پیش آمده است.

وقتى شخص تندخو، در حالت خشم به سر مى‏برد و باعث ایجاد چنین مشکلات و مصیبتهائى می‌شود، حالت او شبیه نوعى دیوانگى است. زیرا او هم، در آن لحظات، مانند دیوانگان، بر اعصاب خود تسلط ندارد و متوجه نیست که مرتکب چه کارهائى میشود.

 

11ـ  حکمت‏هاى ایمان : نماز

«فرض اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْکِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْرِ وَ الزَّکَاةَ تَسْبِیباً لِلرِّزْقِ وَ الصِّیَامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ وَ الْحَجَّ تَقْوِیَةً لِلدِّینِ وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ و...» حکمت 252

خداوند، ایمان را براى پاک شدن دلها از آلودگى کفر و شرک، و نماز را براى پاک بودن از سرکشى و نافرمانى واجب کرد، زکات را وسیله‏اى براى روزى مستمندان، و روزه را وسیله‏اى براى آزمایش اخلاص بندگان قرار داد، حج را براى نیرومند شدن دین، و جهاد را براى شکوه و سربلندى اسلام واجب ساخت، امر به معروف را بخاطر اصلاح توده نا آگاه مردم، و نهى از منکر را براى باز داشتن افراد بى‏خرد، از کارهاى زشت و گناه آلود مقرر کرد.

شرح : امام علیه‏السلام در این جمله‏هاى کوتاه و پر معنى، فلسفه ایمان، نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف، و نهى از منکر را تشریح فرموده، و درباره واجب بودن هر یک، توضیحى دقیق و عمیق داده است.

 

12 ـ  در دوستى و دشمنى اندازه نگهدار

« أَحْبِبْ حَبِیبَکَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ یَکُونَ بَغِیضَکَ یَوْماً مَا وَ أَبْغِضْ بَغِیضَکَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ یَکُونَ حَبِیبَکَ یَوْماً مَا» حکمت 268

در دوستى با دوست خود اندازه نگهدار، بخاطر آنکه شاید روزى با تو دشمن شود، و در دشمنى با دشمن خود اندازه نگهدار، بخاطر آنکه شاید با تو دوست شود.

شرح : در دوستى و دشمنى نیز، همچون مسائل دیگر، باید میانه­روى کرد و اندازه نگه‌داشت. چون زیاده­روى در دشمنى و یا دوستى نیز، ممکن است زیانهائى متوجه ما سازد، که دیگر قابل جبران نباشد.

وقتى با کسى دوست می‌شویم، نباید در معاشرت با او آن‌قدر زیاده روى کنیم، که بیش از اندازه به حریم زندگى ما نزدیک شود، و تمام اسرار ما را بداند. زیرا ممکن است روزى بین ما اختلافى پیدا شود و آن دوست، بصورت دشمن ما درآید. در آن صورت، او، چون تمام اسرار ما را می‌داند و از آنچه در حریم خانواده ما می‌گذرد آگاه است، می‌تواند از دانسته‏هاى خود، بر ضد ما سوء استفاده کند، و ضربه‏هایى به ما بزند، که دیگر قابل جبران نباشد.

در دشمنى نیز باید میانه رو باشیم و اندازه نگه داریم. یعنى نباید دشمن را آنقدر اذیت و آزار کنیم، و آنقدر درباره‏اش سخنان زشت و زننده بگوییم، که اگر روزى بایکدیگر دوست شدیم، به خاطر کارها و حرفهاى خود، شرمنده و خجل باشیم.

 

13 ـ زبان عاقل و زبان احمق

« لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِه»  حکمت 40

زبان عاقل، پشت قلب او قرار دارد، و قلب احمق، پشت زبان او جاى گرفته است

(عاقل، با اندیشه سخن مى‏گوید ونادان بى‏فکر)

شرح : انسان عاقل، وقتى بخواهد سخن بر زبان آورد، نخست به دل و اندیشه خود مراجعه مى‏کند، معنى آن سخن و نیکى یا بدى آن را با عقل و شعور خود مى‏سنجد، نتیجه‏یى را که ممکن است از آن حاصل شود حساب مى‏کند، و هنگامى که به درستى و خوبى سخن خود اطمینان یافت، آن را بر زبان مى‏آورد.

پس عاقل، قلب و اندیشه‏اش را پیش از زبانش به کار مى‏اندازد، و زبانش را پشت سر عقل و شعور خود نگاه می‌دارد.

اما احمق، بر عکس رفتار مى‏کند. یعنى هر سخنى که به زبانش آمد، نسنجیده و بدون فکر و اندیشه بیان مى‏کند، و پس از آن که سخن او، در دیگران، تأثیر بد گذاشت، تازه بفکر مى‏افتد که آیا سخنش درست بوده یا نادرست. یعنى احمق، نخست زبان خود را به کار مى‏اندازد و نسنجیده حرف مى‏زند، و بعد از آن، به قلب و عقل خود مراجعه مى‏کند و در باره نیک و بد سخن خود و نتیجه و حاصل آن مى‏اندیشد. به همین دلیل است که خردمندان، از قدیم گفته‏اند: سخنى که درباره آن کاملا فکر نکرده‏اى، بر زبان میاور.

 

14 ـ آخرت،  نتیجه دنیا

«أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِی عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ فِی آجَالِهِمْ» حکمت 6

ترجمه: کارهایى که بندگان در این دنیا انجام میدهند، روز قیامت، در برابر چشمهایشان خواهد بود.

امام علیه‏السلام، چنین خبر مى‏دهد که: هر کارى که بندگان، در دنیا انجام مى‏دهند، خداوند با تمام جزئیاتش ضبط و حفظ مى‏کند. و در روز قیامت، تمام آن کارها را، که در نامه عمل هرکس محفوظ مانده است، جلوى چشم بندگان مجسم مى‏سازد، و بدانند که خداوند، هر کس را، به - نسبت اعمال نیک و یا بدش، پاداش یا کیفر مى‏دهد.

و در آن روز، سخت‏ترین عذابها، براى کسانى است که کارهاى بدى که در این دنیا انجام داده‏اند، در آن دنیا مقابل چشمشان مجسم مى‏شود.

 

15 ـ پرهیز از جایگاه تهمت

«مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلَا یَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ» حکمت 159

کسى که خود را در معرض بد نامى و جایگاه تهمت قرار مى‏دهد،نباید کسى را که به او گمان بد مى‏برد، ملامت کند.

شرح : یکى از دستورهاى اسلامى این است که: مسلمان مؤمن نباید فقط به این که کار بد نمى‏کند و حرف بد نمى‏زند، راضى و خشنود باشد. بلکه باید از شنیدن حرف بد  و دیدن کار بد نیز خوددارى کند ، یا اگر در جایى کارهاى گناه آلود انجام شود، نباید در آنجا درنگ کند. اگر چنین کند، نباید کسانى را که به او بد گمان شده و تهمت زده‏اند، ملامت کند. زیرا، تقصیر از خود اوست، که با قدم گذاشتن به چنان مکانهایى، در دل دیگران، نسبت به خود بد گمانى ایجاد کرده است.

 

16ـ فرصت را از دست ندهیم

« إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّة» حکمت 114                    از دست دادن فرصت، مایه غم و اندوه است.

شرح : عمر انسان کوتاه و زودگذر است، و فرصتهاى زندگى کوتاه‏تر و زودگذرتر از آن. هر روزى که از عمر انسان مى‏گذرد، تعدادى از فرصتهاى زندگى او نیز براى همیشه از دست مى‏رود و نابود میشود. به همین دلیل است که انسان باید هر فرصتى را که پیش مى‏آید، غنیمت بشمارد و از آن بهترین استفاده را بکند. و گرنه، از دست دادن فرصت، مایه غم و اندوهى مى‏شود که به هیچ قیمتى، قابل جبران نخواهد بود.


17ـ ناتوان تر از ناتوان ترین

« أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اکْتِسَابِ الْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ» حکمت 11

ناتوان‏ترین مردم کسى است که در بدست آوردن دوست، ناتوان باشد، و ناتوان‏تر از او، کسى است که دوست بدست آمده را، از دست بدهد.

شرح : على علیه‏السلام مى‏فرماید: یکى از نشانه‏هاى قدرت روح و توانایى اخلاق، این است که انسان بتواند با اخلاق خوب و رفتار انسانى و مناسب، براى خود دوستان زیادى پیدا کند. پس کسى که نمى‏تواند براى خود دوست صمیمى و خوبى پیدا کند ، از لحاظ روحى و اخلاقى، عاجز و ناتوان است.
اما، ناتوان‏تر از او، کسى است که دوستى را پیدا کرده، نتواند براى همیشه نگه دارد. یعنى با رفتار بد و اخلاق نامناسب خود، دوستان بدست آمده را، از دست بدهد و در زندگى اجتماعى، تنها بماند. زیرا نگهدارى دوست، دشوارتر از بدست آوردن دوست است. یعنى براى حفظ دوستان بدست آمده، بیش از یافتن دوستان جدید، قدرت روحى و اخلاق لازم است.

 

اداره قرآن عترت ونماز

اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان

  • مجید کرامتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی