دبیرستان جهاد مشهد کاوه

مطالب تربیتی و آموزشی

دبیرستان جهاد مشهد کاوه

مطالب تربیتی و آموزشی

دبیرستان جهاد مشهد کاوه

فعالیتهای پرورشی در طول سال تحصیلی

بایگانی
نویسندگان
دوشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۴۳ ب.ظ

محتوای روز نهج البلاغه پایه هشتم

پایه هشتم

 
باسمه تعالی

سلام

آنچه که اکنون در دست دارید، بخشى از کلمات و جملات کتاب ارجمند«نهج البلاغه» است، که به  صورت ساده و مختصر براى شما فراهم گردیده اما با همه کوچکى اش، محتوای آن به وسعت دریاهاى بیکرانه، و به عظمت کوههاى سر به فلک کشیده است.

این کلمات و جملات، مانند دانه‏هاى مروارید درخشان، که از اعماق دریایى سرشار از مرواریدهاى ناب به دست آمده ، مخصوص شما نوجوانان عزیز انتخاب شده  تا با بیانى ساده براى شما  به آسانى قابل درک و آموختن باشد. و از این راه، شما عزیزان را، با کتابى که پس از قرآن، عالیترین و گرانقدرترین کتاب انسان سازى است، آشنا سازد.

 

آشنایی با نهجالبلاغه

نهجالبلاغه ، کتاب ارزشمند و بیهمتایی است که دربردارنده برخی از سخنان و کلمات گهربار امام علی بنابیطالب علیهالسلام میباشد.

کتاب نهجالبلاغه در سه فصل جداگانه به ابتکار و ذوق علاّمه سید رضی (ره) تنظیم گردیده است.

 

فصل اول:

خطبهها، مجموعه سخنرانهای دلنشین و شورانگیز امام علی علیهالسلام که شامل 241 خطبه است.

 

فصل دوم:

نامهها،(مجموعه نامههای امام بزرگوار به دوستان، دشمنان، استانداران، فرمانداران نظامی ودیگر مسوولان کشوری و...) که شامل 79 نامه میباشد.  

 

فصل سوم:

کلمات کوتاه و جملات زیبای حکمتآمیز، که مجموعاً 480 کلمه میباشد.

نهجالبلاغه یعنی راه و روش شیوایی گفتار و رسایی کلام که بعد از قرآن دومین کتاب شیعیان میباشد.

 

شناسنامه نهجالبلاغه

نام: نهجالبلاغه

تاریخ تولد: سال 400 - ه. ق

محل تولد: محله کرخ در بغداد

صاحب کتاب : حضرت علیعلیه السلام امام اول مسلمین

گردآورنده : سید رضی(ره) از علماء قرن چهارم

مدت جمعآوری: 20 سال

مدت عمر: بیش از 1000 سال

تعداد خطبهها: 241 خطبه

تعداد نامهها: 79 نامه

تعداد کلمات کوتاه: 480 کلام

 

گوهرهای ناب

تعدادى از جملات زیبا ، آسان و دلپذیر از قسمت حکمت ها و سخنان کوتاه نهج البلاغه آماده شده است که شما با حفظ کردن و عمل به آنها می توانید شیوه‏هاى زندگى فردى و اجتماعى خود را بیاموزید و اصلاح کنید.

 

1ـ انگیزه‏ی دوری از گناه

«لَوْ لَمْ یَتَوَعَّدِ اللَّهُ سُبْحَانَهُ عَلَى مَعْصِیَتِهِ-  لَکَانَ یَجِبُ أَلَّا یُعْصَى شُکْراً لِنِعَمِه»  حکمت 290

ترجمه: اگر حتی خداوند، بندگانش را، از نافرمانی کردن و گناه ورزیدن نترسانیده بود، باز هم واجب بود که انسان، مرتکب هیچ گناهی نشود، تا به این وسیله، در برابر نعمتهای او، سپاسگزاری کرده باشد.

شرح: کسی‌که گناه می‏کند و فرمان خداوند را به جای نمی‏آورد، در حقیقت، نعمت‏هایی را که خداوند به او داده است، تباه می‏کند.

در واقع گناهکار، برای آنکه در برابر خداوند، مرتکب گناه و نافرمانی، شود، از همان امکانات و نیروهایی استفاده می‏کند، که خداوند، آنها را، برای انجام کارهای درست و نیک به او داده است. به این ترتیب، آیا شخص گناهکار، با انجام هر کدام از گناهان خود، و نعمتها و نیروهایی را که از خداوند دارد، تباه و حرام نمی‏کند؟ البته خداوند، به بندگان خود هشدار داده، و آنها را از گناه و نافرمانی، بیمناک کرده است. ولی اگر خداوند چنین بیم و هشداری هم نداده بود، و اگر انسان آسوده خاطر بود که به خاطر گناهانش کیفر و مجازات نخواهد دید، باز هم حق نداشت نعمتهای خداوند را تباه کند. یعنی در برابر نعمتهای دیدن، شنیدن، بوئیدن، حرکت، تپیدن قلب، تنفس ششها، اندیشیدن، توانایی انجام کارهای گوناگون داشتن، و هزاران نعمت دیگر، انسان باید قدرشناس باشد، و به شکرانه این نعمتهای بزرگ و با ارزش، هرگز مرتکب گناه و نافرمانی خداوند نشود.

 

2ـ زندگی دنیوی دلیل زندگی اخروی

«وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْکَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى-  وَ هُوَ یَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى»   حکمت/ 126

ترجمه: در شگفتم، از کسیکه زندگی این دنیا را می‏بیند، و باز زندگی دنیای دیگر (آخرت) را قبول ندارد.

شرح: کسیکه با درک و دانائی، در زندگی این دنیا نظر کند، سراسر دنیا را، پر از نشانه‏هایی خواهد دید که از قدرت آفرینش خداوند حکایت می‏کنند. و کسیکه قدرت آفرینش خداوند را، با عقل و بینش بررسی کند، هرگز مسئله آخرت و زندگی پس از مرگ را انکار نخواهد کرد.

اگر ما، با دقت و شعور و انصاف، به دنیای خود نگاه کنیم، به روشنی می‏بینیم که انسان و حیوان و گیاه، و بالاخره تمام موجودات زنده این دنیا، از «نیستی» به وجود آمده‏اند. پس خداوندی که قادر بوده است این زندگی و این همه موجودات زنده را، از «نیستی» به «هستی» بیاورد، باز هم قدرت آن را خواهد داشت که پس از مرگ و نابودی این موجودات، یکبار دیگر آنها را زنده کند.

پس  به عنوان مثال همانگونه که می‏بینیم  خداوند، قبلا، یکبار قدرت خود را، در همین دنیا، نشان داده و ما را، از خاک به خود آورده است. به این ترتیب، خدایی که چنین قدرتی دارد، یکبار دیگر هم، قادر به انجام این کار خواهد بود. یعنی، وقتی ما بمیریم و به مشتی خاک مبدل شویم، دوباره، در روز قیامت، خداوند ما را، از دل خاکها بیرون می‏آورد، و به ما «هستی» و زندگی می‏دهد، تا برای رسیدگی به حساب کارهایمان، در صف محشر آماده شویم.

 

3ـ بزرگترین عیب

«أَکْبَرُ الْعَیْبِ أَنْ تَعِیبَ مَا فِیکَ مِثْلُه»  حکمت  353

ترجمه: بزرگترین عیب آن است که: عیبی را که خود نیز داری، در دیگران، عیب بشماری.

شرح: کسانی هستند که عیب و ایرادی را که در اعمال و رفتار خودشان وجود دارد، نمی‏بینند و به حساب نمی‏آورند، اما همینکه آن عیب را، در شخص دیگری ببینند، زبان به عیبجویی و انتقاد باز می‏کنند، و همه جا و پیش همه کس، از عیب آن شخص سخن می‏گویند.

امام علیه‏السلام می‏فرماید: این خود، بزرگترین عیب است که تو، عیبی را در مردم ببینی و آن را زشت و ناپسند بشماری و زبان به انتقادش بگشایی، در حالیکه خودت نیز، شبیه همان عیب را داشته باشی، ولی به آن توجه نکنی.

البته، منظور امام این نیست که وقتی در دیگران عیبی را دیدی که خودت نیز شبیه آن عیب را داری، همین کافی است که عیب دیگران را به زبان نیاوری، و در عوض، عیب خودت نیز، سر جایش باقی بماند. بلکه، منظور این است که وقتی، عیب دیگران، باعث ناراحتی ما شد، هوشیار باشیم و فورا به خود آئیم و ببینیم که آیا خود ما نیز، آن عیب را داریم یا نه؟ و اگر دیدیم که خودمان نیز، دارای همان عیب هستیم، در صدد بر طرف کردن آن برآئیم، زیرا آن عیب، همانطور که در وجود دیگران، ما را ناراحت کرده است، در وجود ما نیز باعث ناراحتی دیگران خواهد شد.

 

4ـ همت عالی و شکم پروری

«لَا تَجْتَمِعُ عَزیمَةٌ وَ وَلیمَةٌ»  حکمت 241

ترجمه: همت عالی، با سورچرانی و شکم‏پروری، سازگار نیست.

شرح: کسی که صاحب همت عالی است به شکم‏پروری و سور چرانی، توجه و اعتناء نمی‏کند و کسی که در پی سورچرانی و شکم‏پروری برود، نمی‏تواند همت عالی داشته باشد. و به عبارت دیگر، ممکن نیست که همت عالی، و شکم پروری، در وجود انسان، یکجا جمع شده باشد. زیرا شخص سورچران، بیش از هر چیز، در بند شکم خویش است، و تمام فکر و کوشش او صرف آن می‏شود که چطور و از چه راهی، خود را به سفره‏یی رنگین برساند و شکمش را از خوراکیهای لذیذ انباشته کند. اما کسی که همت عالی دارد، فکر و ذهنش، آنقدر مشغول مسائل مهم و کارهای عالی و انسانی است، که اصولا فرصتی برای فکر کردن به شکم پیدا نمی‏کند. و تازه وقتی هم سر سفره بنشیند، غذایش، ساده‏ترین غذاها خواهد بود. نمونه درخشان این افراد، خود حضرت علی علیه‏السلام است که غذایش، بیشتر اوقات، چیزی جز نان خالی، یا نانی همراه با کمی خرما، یا کمی پیاز، یا کمی نمک نبوده است. تا جایی که اگر اندکی بیش از این برایش غذا می‏آوردند، به شدت اعتراض می‏کرد.

 

5ـ ایمان و راستگویی

«عَلَامَةُ الْإِیمَانِ أَنْ تُؤْثِرَ الصِّدْقَ حَیْثُ یَضُرُّکَ   عَلَى الْکَذِبِ حَیْثُ یَنْفَعُکَ » حکمت 458

ترجمه: نشانه‏ی ایمان، آن است که: راستگویی را، اگر چه به تو زیان برساند، بر دروغگویی، اگر چه به تو سود برساند، مقدم بداری.

شرح: مسلمان مومن واقعی، یعنی کسی که دارای ایمان محکم و راستین است، نشانه‏هائی دارد، که بوسیله‏ی آنها، می‏توان او را، از افراد بی‏ایمان یا سست ایمان، بازشناسی کرد.

یکی از این نشانه‏ها، آن است که: شخص مومن، سود واقعی را در اطاعت از دستورات خدا، زیان واقعی را، در اطاعت نکردن از دستورات خدا می‏داند. از آنجا که خداوند به ما دستور داده است که همیشه راست بگوئیم و از دروغگوئی پرهیز کنیم، مسلمان با ایمان نیز، هرگز حاضر نمی‏شود بر خلاف این دستور رفتار کند. تا جایی که حتی اگر زمانی، راست گفتن به زیانش باشد و دروغ گفتن به او سود برساند، از سود دروغ گفتن چشم می‏پوشد، و زیان راست گفتن را به جان می‏پذیرد، و لب به دروغگویی باز نمی‏کند. زیرا مومن، سود و زیان واقعی را نزد خدا می‏داند و بس.

 

6ـ ایمان

«فَرَضَ اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْکِ-  وَ الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْرِ-  وَ الزَّکَاةَ تَسْبِیباً لِلرِّزْقِ-  وَ الصِّیَامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ-  وَ الْحَجَّ تَقْوِیَةً لِلدِّینِ-  وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ-  وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ-  وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ »حکمت 252

ترجمه: خداوند، ایمان را برای پاک شدن دلها از آلودگی کفر و شرک، و نماز را برای پاک بودن از سرکشی و نافرمانی واجب کرد، زکوه را وسیله‏یی برای روزی مستمندان، و روزه را وسیله‏یی برای آزمایش اخلاص بندگان قرار داد، حج را برای نیرومند شدن دین، و جهاد را برای شکوه و سربلندی اسلام واجب ساخت، امر به معروف را به خاطر اصلاح توده ناآگاه مردم، و نهی از منکر را برای بازداشتن افراد بی‏خرد، از کارهای زشت و گناه آلود مقرر کرد.

شرح: احکام دین اسلام، با تمام جزئیات خود، دستورهائی هستند که خداوند برای بندگان مومن خود مقرر کرده است. از اینرو، انجام دادن این احکام، وظیفه حتمی و قطعی مسلمانان است، و یک مسلمان مومن کسی است که دستورهای واجب الاجرای خداوند را، بدون چون و چرا انجام دهد، و درباره آنها دچار هیچگونه شک و تردیدی نشود، هیچگونه سئوال و جوابی نکند، و هیچگونه دلیل و برهانی نخواهد.

با این حال، گاهی پیشوایان معصوم و امامان بزرگوار ما، علت منطقی و فلسفه فردی و اجتماعی این دستورها را تشریح کرده و درباره هر یک، توضیح کافی داده‏اند. تا هم غیر مسلمانان، به منطقی و مستدل بودن دستورهای اسلام پی ببرند و بتوانند با دستورهای ادیان دیگر مقایسه کنند، و هم مسلمانها، با فلسفه احکامی که انجام می‏دهند آشنا شوند و فواید سازنده، آنها را بهتر و بیشتر بشناسند.

امام علیه‏السلام نیز، در این جمله‏های کوتاه و پر معنی، فلسفه ایمان، نماز، زکوه، روزه، حج، جهاد، امر به معروف، و نهی از منکر را تشریح فرموده، و درباره واجب بودن هر یک، توضیحی دقیق و عمیق داده است.

 

7ـ عمل و نسب

«مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُه » حکمت 23

ترجمه: کسی که به خاطر کردارش عقب مانده است، با اتکاء به اصل و نسب، نمی‏تواند پیش بیفتد.

شرح: انسان باید کردار نیکو داشته باشد، و تنها به اتکاء کردار خود، به سوی آسایش دنیا و سعادت آخرت پیش برود. زیرا در قانون الهی، کردار هیچکس را به حساب کس دیگر نمی‏نویسند و پاداش هیچکس را به بستگان و نزدیکان او نمی‏دهند. انسان، نمی‏تواند به پدر و مادر و اجداد شریف و بزرگوارش، که در تقوی یا علم یا هنر احترام و اعتبار داشته‏اند، متکی باشد. و نمی‏تواند به اتکاء آنها، به کردار خود بی‏توجهی کند. یعنی عبادت و بندگی خداوند را بجای نیاورد، و برای پیشرفت زندگی رستگاری آخرت خود هیچ کاری انجام ندهد، ولی بخاطر اصل و نسب خود، منتظر باشد که در این دنیا به مقام و منزلت و احترام برسد، و در آن دنیا هم پاداش نیکو بگیرد.

 

8 ـ تفاوت اعمال

«شَتَّانَ مَا بَیْنَ عَمَلَیْنِ -  عَمَلٍ تَذْهَبُ لَذَّتُهُ وَ تَبْقَى تَبِعَتُهُ-  وَ عَمَلٍ تَذْهَبُ مَئُونَتُهُ وَ یَبْقَى أَجْرُهُ»     حکمت121

ترجمه: چه تفاوت بسیاری، که بین دو گونه عمل و کردار انسانها وجود دارد: عملی که لذت و خوشی آن به سرعت می‏گذرد، ولی نتایج زیانبار و عواقب آن باقی می‏ماند، و عملی که رنج و زحمت آن، زود تمام می‏شود ولی پاداش آن بر جای می‏ماند.

شرح: خداوند، انسان را آزاد و مختار آفرید و به او عقل و شعور داد، تا آزادانه راه زندگی‏اش را انتخاب کند، و با اراده و اختیار خود، هر عملی را که دلش خواست، انجام دهد. اما در روز قیامت، کسی که عمل خوب انجام داده پاداش می‏گیرد و کسی که مرتکب اعمال بد شده، به کیفر و مجازات می‏رسد.

امام علیه‏السلام، به مسلمانان هشدار می‏دهد، تا بدانند که بین این دو گونه عمل، تفاوت بسیاری هست، و فریب ظاهر را نخورند. یعنی انسان باید بداند، که کار خوب و بد، هر دو، به زودی می‏گذرد و تمام می‏شود، در حالیکه نتایج و پی‏آمدهای آن، ازبین نمی‏رود، و در کارنامه عمل انسان، باقی می‏ماند.

 

9ـ مسئولیت وعده     

«الْمَسْئُولُ حُرٌّ حَتَّى یَعِدَ»  حکمت 336

ترجمه: کسی که از او درخواستی می‏شود، تا زمانی که وعده انجامش را نداده باشد، آزاد است.

شرح: اسلام، درباره وفای به عهد سفارش بسیار کرده است. تا جایی که گفته می‏شود: یکی از تفاوتهای مسلمان با دیگران، در این است که مسلمان، وقتی برای انجام کاری قول بدهد، دیگر به هیچ قیمتی نباید از انجام قول و وعده خود، شانه خالی کند. پس هرگاه، کسی از شما درخواستی کرد، نباید نسنجیده و بدون اندیشه و حساب، وعده انجام آن را بدهید.

امام علیه‏السلام، برای آن که ارزش و اهمیت خوش قولی، و زشتی بد قولی را نشان دهد، در این کلام، موضوع را به شکل تازه‏یی مطرح کرده است. حضرت می‏فرماید: وقتی از شما درخواستی می‏شود، تا زمانی که قول انجامش را نداده‏اید، آزاد هستید که انجام آن کار را قبول کنید یا قبول نکنید. اما همینکه وعده انجامش را دادید، دیگر آزاد نیستید، بلکه خود را به صورت بنده کسی در آورده‏اید، که باید برایش کاری انجام بدهید. یعنی انسان، در برابر قول و قراری که می‏گذارد، آنقدر مسئولیت پیدا می‏کند که گویی به صورت بنده‏ی قول و عهد خود درآمده است، و هیچ چاره‏یی، جز انجام آن ندارد.

 

10ـ رفتار ما و گفتار دیگران

«مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا یَکْرَهُونَ-  قَالُوا فِیهِ بِمَا لَا یَعْلَمُونَ »  حکمت 35

ترجمه: هر کس به سوی چیزی که مردم از آن بدشان می‏آید بشتابد، مردم نیز درباره او، آنچه را که نمی‏دانند، خواهند گفت.

شرح: کسی که با گفتار و کردار زننده خویش، مردم را برنجاند، مثل آن است که شتابان، به سوی چیزی رفته که مردم از آن بدشان می‏آید. یعنی، برای انجام کاری که باعث رنجش و آزردگی دیگران می‏شود، شتاب کرده است. معنی شتاب کردن، در کاری که باعث رنجش می‏شود، آن است که ما، بدون فکر و اندیشه، و بدون سنجیدن و حساب کردن، سخنی بگوئیم یا کاری کنیم که دیگران را از ما متنفر و رنجیده سازد


  • مجید کرامتی

نظرات  (۱)

بد نبود 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی