با نهج البلاغه، بیشتر آشنا شویم (پایه نهم)
آنچه که اکنون در دست دارید، بخشى مختصراز کلمات و جملات کتاب ارجمند«نهج البلاغه»است، که براى شما دانش آموزان عزیز نوجوان انتخاب شده و همچون دانههاى مروارید درخشان، که از اعماق دریایى سرشار از مرواریدهاى ناب، به دست آمده، وبا بیانى ساده عرضه شده تا براى شما به آسانى قابل درک و آموختن باشد. و از این راه، شما عزیزان را، باکتابى که پس از قرآن، عالیترین و گرانقدرترین کتاب انسان سازى است، آشنا سازد.
آشنایی با نهجالبلاغه
نهجالبلاغه، کتاب ارزشمند و بیهمتایی است که دربردارنده برخی از سخنان و کلمات گهربار امام علی بنابیطالب علیهالسلام میباشد.
کتاب نهجالبلاغه در سه فصل جداگانه به ابتکار و ذوق علامه سید رضی (ره) تنظیم گردیده است.
فصل اول:
خطبهها، مجموعه سخنرانهای دلنشین و شورانگیز امام علیهالسلام که شامل 241 خطبه است.
فصل دوم:
نامهها،مجموعه نامههای امام(ع) به دوستان، دشمنان، استانداران، فرمانداران نظامی ودیگر مسئولان کشوری و... که شامل 79 نامه میباشد.
فصل سوم:
کلمات کوتاه و جملات زیبای حکمتآمیز، که مجموعاً 480 کلمه میباشد.
نهجالبلاغه یعنی راه و روش شیوایی گفتار و رسایی کلامکه بعد از قرآن دومین کتاب شیعیان میباشد.
شناسنامه نهجالبلاغه
نام: نهجالبلاغه
تاریخ تولد: سال 400 - ه. ق
محل تولد: محله کرخ در بغداد
صاحب کتاب : حضرت علی(ع) امام اول مسلمین
گردآورنده : سید رضی(ره) از علمای قرن چهارم
مدت جمعآوری: 20 سال
مدت عمر: بیش از 1000 سال
تعداد خطبهها: 241 خطبه
تعداد نامهها: 79 نامه
تعداد کلمات کوتاه: 480 کلام
گوهرهای ناب
تعدادى از جملات زیبا ، آسان و دلپذیر از قسمت حکمت ها و سخنان کوتاه نهج البلاغه آماده شده است که ما با به خاطر سپاری و عمل به آنها می توانیم شیوههاى زندگى فردى و اجتماعى خود را بیاموزیم و اصلاح کنیم.
«وأَقَامَ مِنْ شَوَاهِدِ الْبَیِّنَاتِ عَلَی لَطِیفِ صَنْعَتِهِ وَعَظِیمِ قُدْرَتِه» (خطبه/164)
وخداوند بزرگ نشانههای گویائی برظرافت صنعت، وبزرگی قدرت خودآفرید، تا اورابشناسند.
شرح: خداوندبزرگ نشانههای گویائی برخلقت وبزرگی قدرت خود آفرید تا انسان بامشاهده آثارخداوند وزیبایی های طبیعت به فکرفرو روند، وسرانجام دست زیبای خدا را به خوبی بنگرند، واعتراف کنندکه هرساخته شدهای سازندهای دارد.
«إِلَی أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداًرَسُولَ اللَّهِ صلىاللهعلیهوآله لِإِنْجَازِعِدَتِهِ واِتمَام ِنُبُوَّته »(خطبه/1)َُُِِ
تاآن که خداوند سبحان محمدصلی الله علیه واله وسلم «که درودخدابراو وخاندانش باد» رافرستاد تاوعده های اوتحقق پذیرد، وراه پیامبران آسمانی تکامل یابد.
شرح: امام علی علیهالسلام درجاهای مختلف اشاره به اصل هدایت عمومی مینماید، وتازندگی انسانها تداوم دارد، اعزام پیامبران نیزدوام خواهدداشت تا آنجاکه طرح هدایت به کمال رسد وآخرین پیامبرخاتم اعزام گرددکه فرمود:پس اعزام پیامبران آسمانی براساس اصل «هدایت»سامان یافته است که پس ازآفرینش انسانها،یک ضرورت غیرقابل انکاراست.
«الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَحُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ أَوْسَعُ شَیْءصَدرًا »(حکمت/325)
(شادی مومن در چهره ی او واندوه وی در دلش پنهان است وسینه اش از هرچیزی فراختر است.)
شرح : درست است که حالات زندگی انسان یکنواخت نیست و گاهی ممکن است غمها ومصیبتها ومشکلاتی دامن گیرانسان گردد، امادرروابط دوستانه وبرخورد بامردم نباید تلخی غمها ومشکلات رابکام دیگران فروریخت
« وَاسْتَشْعِرُوا الصَّبْرَفَإِنَّهُ أَدْعَی إِلَی النَّصْرِ » : صبروبردباری را شعارخودقراردهیدکه شمارابه پیروزی میرساند. (خطبه/26)
شرح : مشکلات میآیند ومیگذرند. غمها ودرد ها همواره برسر راه ماسبزمیشوند. اگر راه مقابله بامشکلات رابدانیم مانیز به سلامت ازکنار انواع مشکلات خواهیم گذشت وآسیبی به مانخواهد رسید که باصبر وبردباری میتوان برمشکلات پیروزشد. در آثار به جای مانده از بزرگان ادب صبر، تلخ و ناگوار اما نتیجه و حاصل آن شیرین معرفی شده است. مولانا میفرماید:
صبر تلخ آمد ولیکن عاقبت میوه شیرین دهد پرمنفعت
حافظ همین قرابت صبر و کامروایی را اینگونه توصیف میکند:
صبرو ظفرهردو دوستان قدیمند *** براثرصبر ، نوبت ظفرآید
« وَإِذَا قَوِیتَ فَاقْوَ عَلَی طَاعَةًاللَّهِ» : هرگاه نیرومند شدی ، توانت را درطاعت پروردگار به کار گیر (حکمت/375)
شرح : یعنی ورزش ونیرومندی،وبدست آوردن قدرت وتوانمندی،دراسلام هدف داراست. باید قدرت بدست آورد تادرراه خدا آنرابکار گرفت و ازمستضعفان حمایت کرد تابتوان ریشههای مفاسد اجتماعی راخشکاند و انواع تهاجمات را پاسخ داد.
« َمَن تَفَکَّرَأَبْصَر » : هرکس که زیاد فکرکندآگاه میشود (نامه /31)
شرح : راه صحیح اختراع وسازندگی، فکر واندیشه است، زیادفکرکردن وزیاد مطالعه داشتن است ونوجوانان بایددراین دوران حساس وزیبای عمر فراوان مطالعه کنند وبسیار بیاندیشند تادر سازندگی کشورخود موفق باشند .
ازدیدگاه امام علی علیهالسلام نوجوان باید زیاد فکرکند،تلاش کند، به سازندگی وبازسازی بیاندیشد وامید وار باشدکه میتواند مشکلات را ازسرراه بردارد،معماهای علمی راحل کند وجامعهی خود رابه کمال برساند.
«إِیَّاکَ وَمُصَادَقَةَالْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ یُرِیدُأَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرُّکَ ، وإِیَّاکَ وَمُصَادَقَةَالْبَخِیلِ فَإِنَّهُ یَقْعُدُعَنْک َأَحْوَجَ مَاتَکُونُ إِلَیْهِ ، وَإِیَّاکَ وَمُصَادَقَةَالْفَاجِرِفَإِنَّهُ یَبِیعُکَ بِالتَّافِه، وَإِیَّاکَ وَمُصَادَقَةَالْکَذَّابِ فَإِنَّهُ کَالسَّرَابِ یُقَرِّبُ عَلَیْکَ الْبَعِیدَ وَیُبَعِّد ُعَلَیْکَ اَلقَریبَ» (حکمت 37)
از دوستى با نادان بپرهیز، چون او میخواهد به تو سود برساند، ولى از روى نادانى زیان میرساند، از دوستى با شخص تنگ نظر بپرهیز، چون او تو را، هنگامى که به شدت نیازمند او باشى رها میکند، از دوستى با شخص بدکاره بپرهیز، چون او به ناچیز ترین قیمتها تو را مىفروشد، و از دوستى با دروغگو بپرهیز، چون او، مانند سراب، فریبت میدهد. دور را در نظرت نزدیک نشان میدهد، ونزدیک را دور جلوهگر میسازد.
شرح : در انتخاب دوست، باید کمال مراقبت را به عمل آوریم و دستکم، کسانى را که داراى چهار خصوصیت زشت نادانى، بخل، بدکارى و دروغگویى هستند، به عنوان دوست انتخاب نکنیم.
شخص نادان، هر چند هم که مهربان و صمیمی باشد، از آنجا که عقل کافى ندارد، موارد سود و زیان را نیز تشخیص نمی دهد. به همین جهت، حتى وقتى می خواهد به دوست خود، سودى برساند، از روى نادانى، کارى می کند که به زیان دوستش تمام شود.
شخص بخیل، یا تنگ نظر، نیز چون به مال دنیا بیش از هر چیزدیگرى دلبستگى دارد، و حاضر نیست ذرهاى از مال خود را از دست بدهد، تا زمانى به دوستى خود با دیگران ادامه می دهد، که به او نیازمند نباشد. اما همین که یکى ازدوستانش به او نیازمند شود، حتى اگر در اوج نیازمندى باشد و تمام زندگىاش به اندکی گذشت و بخشش از سوى او بستگى پیدا کند، باز حاضر به گذشت و چشم پوشى از مال دنیانمىشود، و دوست خود را، در آن اوج احتیاج، رها می کند و به حال خود مىگذرد.
بدکاره، یا کسى که در روى زمین به فسق و فجور و فساد دست میزند، نیز از کسانى است که باید از دوستى با او پرهیز کرد. شخص بد کاره، عزت و شرافت انسانى خود، و سعادت ورستگارى آخرت خود را، در برابر کم ارزشترین چیزها از دست مىدهد. بنابراین، مسلم است که چنین کسى، براى دوستان نیز، ارزشى قائل نخواهد شد، و آنها را در برابر اندک چیزى خواهد فروخت.
دروغگو نیز، شایسته دوستى نیست. چون او نیز، مانند سراب که از دور به شکل آب دیده میشود و از نزدیک چیزى جز خاک و ریگ بیابان نیست، همیشه به فکر فریب دادن است. شخص دروغگو، همیشه با دروغهاى خود، کارهاى خوب را به صورت کارهاى(بد)وانمود میکند. و کارهاى بد را به صورت(خوب) نشان میدهد. در نتیجه، کسیکه با شخص دروغگو دوستى کند، فریب حرفهاى او را میخورد، و دوعیب بزرگ در زندگى پیدا میکند: نخست آن که از کارهاى خوب رویگردان میشود، چون خیال میکند که آن کارها(بد) است. و دیگر آنکه به انجام کارهاى بد مىپردازد، چون بخاطر حرفهاى دوست دروغگوى خود، گمان میکند که آن کارهاخوب است.
«اَلتََّوَدَّدُ نِصفُ العَقلِ » : دوستی وهمکاری بادیگران، نیمی ازعقل است .
شرح: یعنی انسان عاقل ازفکرواندیشه وعلم وهنردیگران درسایهی وحدت، استفاده میکندوازخودمحوری وغرورزدگی فاصله میگیرد
«وَرَضِىَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ» : آن که جان را با طمع ورزی بپوشاند ، خودراپست کرده است. (حکمت/5)
الف: حتى در موفقیتها و کسب امتیازها نیز نباید براى بعضى افراد، موفقیت خود را گفت؛ زیرا گاه زمینه حسادت در آنها ایجاد مىشود؛ بنابراین، نباید رازهاى خود را براى دیگران بازگویید خصوصاً امروزه که مراکز مشاوره حضورى، تلفنى، مکاتبهاى وجود دارد و مىتوانید با آنها تماس حاصل کنید.
ب: در موارد خاصى که مىخواهید رازى را بگویید، همرازى انتخاب کنید که رازدار و امین و از همه مهمتر راهگشا و سازنده باشد. صرف شنیدن درد، مشکلى را حل نمىکند. مهم رفع مشکل است که افراد با تجربه و کاردانمىتوانند راه مناسبى را در برابر مشکلات به انسان نشان دهند.
اداره قرآن ، عترت ونماز
اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان
- ۰ نظر
- ۲۷ آبان ۹۶ ، ۲۰:۰۴