کی می رسد باران...؟
کجایی ای تمامی نور! ای آفتاب پنهان در پس ابرهای غفلت ما!
ای اندوخته بزرگ خدا در قحط سال ایمان!
کجایی ای بهار دلهای خزان زده!...
ای قیامت زمین، پشت شکیبائیمان شکسته است. تا کی تاب آوریم روزگار بی آفتاب را؟
دریچه ای به سمت سحر بگشا.
به یک جرعه آفتاب مهمانمان کن و به دمی حیاتمان ببخش.
ای عزیز زمین و زمان!
کدام شهید در آخرین نگاهش چشم به افقی دوخته که تو از آن می آیی؟
کی می آیی ای صمیمیت پنهان؟
لبخند آخر خدا بر زمین!
خلاصه همه خوبی ها و عظمت ها!
کی می آیی تا فرشی از قلب ها به پیش پایت بگسترانیم ؟
بیا تا به فانوس خاموش چشم هایمان فروغ رفته باز آید و زندگی دیگر بار در زمین آغاز شود.
کی می آیی؟....
- ۰ نظر
- ۲۷ آذر ۹۳ ، ۱۹:۲۹